تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی اثر ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی

تاریخ مسعودی که به نام مؤلف گرانقدرش «بیهقی» به تاریخ بیهقی، شهرت یافته است مهمترین و دقیق ترین کتاب تاریخ در متون تاریخی و از معدود آثار کم نظیر نثر فارسی اثر ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی است.

که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی و دودمان غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمت‌هایی دربارهٔ صفاریان، سامانیان و دورهٔ پیش از برآمدن و پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخهٔ اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده که امروزه مقدار کمی از آن بر جای مانده‌است.

تاریخ بیهقی در میان همه کتب نثر پارسی به این مزیت ممتاز است که هم از جهت شیوایی نثر در اوج کمال است و هم از نظر تاریخ نویسی. بیهقی نام کتاب خویش را فقط تاریخ نوشته‌است ولی در دوره‌های بعدی، این کتاب را با نام‌های متعددی ذکر کرده‌اند که مشهورترین آن‌ها تاریخ بیهقی است.

از نظر نثر که بنگریم، تاریخ بیهقی از برجسته ترین آثار نثر فارسی کهن است. در میان آثار نثر کهن فارسی سه کتاب بر همه کتابها برتری دارد که این سه کتاب که همۀ اهل ادب بر رجحان آنها اذعان دارند به ترتیب زمان نگارش عبارتند از: تاریخ بیهقی کلیله و دمنه نصرالله منشی، گلستان سعدی. از این سه کتاب تاریخ بیهقی نمونۀ عالی کتب نثر ساده و مرسل است و کلیله و دمنه نمونه ممتاز کتب نثر مصنوع و و گلستان سعدی نمونه بی نظیر نثر مسجع.

این سه کتاب نمونه هایی اعلا در بیان تحول نثر فارسی است که هر کدام مظهر یکی از سه نوع نثر کهن در دوران هزار ساله ادب فارسی به شمار می آید، نمونه هایی والا که به ترتیب سرمشق نویسندگی برای دیگر نویسندگان تاریخ نویس و مصنوع ساز و مسجّع پرداز بوده است.

بیهقی پیش از آنکه تاریخ نویس شود، دبیر و نویسنده دربار غزنوی است و با آنکه در تاریخ خود در مواردی این چنین می نمایاند که استادش بونصر مشکان که رئیس دیوان رسالت بوده است دبیر و کاتبی بسیار توانا است و گاه با شکسته نفسی کار خود را پاکنویس کردن نامه هایی که بونصر انشاء کرده است قلمداد می کند اما از قرائن (که بهترین آنها همین تاریخ بیهقی است) پیداست که با آنکه نویسندگی را از استاد پرمایه اش آموخته اما در نگارش بر استاد خود پیشی و سبقت گرفته است.

لکن برای احترام حق استاد با حق شناسی از استاد و معلم و رئیس اداری خود، در همه جا با نهایت تجلیل و تعظیم از او نام می برد و در مرگ او قلم را می گریاند خوی حق بینی و حق شناسی و عبرت آموزی بیهقی در سراسر تاریخ او قابل درک و احساس است. بیهقی که خود شاهد و ناظر یکی از آشفته ترین دورانهای تاریخ سده های نخستین ایران پس از اسلام است و آنهمه دسیسه ها و توطئه ها را که درباریان پس از سلطان محمود برای همدیگر به کار می بندند، می بیند و می بیند که «پدران» سعی در نابودی « پسران» دارند و « پسران» خونخوار پدران» اند.

در دورانی که بزرگترین رجال درباری چون آلتونتاش خوارزمشاه، حسنک وزیر، خواجه علی قریب و امیر یوسف عموی سلطان مسعود و غازی سپهسالار و حاجب سباشی و حاجب بکتغدی و اریارق و بسیار کسان دیگر فروتر از آنان که همه از مقربان دربار وسیع غزنوی هستند یکی پس از دیگری به توطئه های همکاران خود گرفتار می شوند و اکثر آنها به دستور سلطان و یا حتی بدون دستور و موافقت او معدوم می گردند، بیهقی و استادش خواجه ابو نصر مشکان که هر دو اهل فضل اند و از حوادث عالم عبرت می گیرند و به دیگران درس عبرت می دهند می کوشند که خود را درگیر این اختلافات درون دربار نسازند و با آنکه به قول مشهور «آتش که گرفت خشک و تر می سوزد اما بونصر مشکان و بیهقی با فهم و درایت کم مانند خود کوشیده اند که خود را مشارک این منازعات نکنند و بسیار محتاط باشند.

قسمت اول تاریخ بیهقی که به دوران سلطان محمود بوده به نامهای «تاریخ محمودی»، و »مقامات محمودی»، «تاریخ یمینی»نامیده شده است و با آنکه این کتاب برجای نمانده اما تعدد نامهای کتاب خود دلیلی بر شهرت و اهمیت آن بوده است.

قسمت دوم تاریخ بیهقی تاریخ دوران مسعود غزنوی است که از نظر وقایع و فراز و نشیبها از دورانهای پرماجرای تاریخ ایران در سده های نخستین هجری است و قسمت عمده نوشته های بیهقی به این دوران اختصاص یافته است.




👉امتیاز بده.