ویلیام شکسپیر و آثار او
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) (زاده ۱۵۶۴ در استراتفورد-آن-آون، واریکشر ) شاعر و نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر انگلیسی بود او یکی از بزرگترین و نامآورترین نمایشنامهنویسان جهان به شمار میرود که با خلق ۳۹ نمایشنامه شاخص به شهرت جهانی دست یافت، وی علاوه بر نمایشنامهنویسی، شاعر هم بود و ۱۴۵ غزل و ۲ قصیده از خود به یادگار گذاشت. «سخن سرای آون» (Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند.
در سال ۱۵۸۲ موقعی که ویلیام هجده ساله بود، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام “آن هثوی” از دهکده مجاور شد و با یکدیگر عروسی کردند و صاحب سه فرزند شدند. پس از مدتی تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند. س از ورود به لندن به سراغ تماشاخانههای مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول شد ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامههای ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا کرد. بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت. این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد.
احتمالاً شکسپیر در سال ۱۶۱۰ یعنی در ۴۶ سالگی دست از کار کشید و به استرتفرد بازگشت، تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد. چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامههایی که در این دوره از زندگیش نوشته ” زمستان” و ” توفان” هستند که اولین بار در سال ۱۶۱۱ به اجرا در آمدند. در آوریل سال ۱۶۱۶ شکسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت. آرمگاه او در کلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا میگردد.
کتاب رومئو و ژولیت
کتاب رومئو و ژولیت (Romeo And Juliet) تراژدی مشهور ویلیام شکسپیر است که در اوایل کارش نوشته است، داستان عشقی پرآوازه که بین یک دختر و پسر اتفاق میافتد. این نمایشنامه یکی از محبوبترین نمایشنامههای شکسپیر میباشد. و امروزه از شخصیتهای اصلی داستان بهعنوان عاشقان آرمانی یاد میشود.
قهرمانان این نمایشنامه دختر و پسری از دو خانواده بزرگ و رقیب در شهر ورونا هستند که با یکدیگر دشمنی و اختلاف دیرینه دارند. رومئو که از خاندان مونتگیو است، به امید ملاقات با رزالین، دختری که رومئو دلباخته اش شده، به ضیافت لرد کپیولت میرود؛ آنجاست که رومئو، ژولیت دختر لرد کپیولت را ملاقات میکند و رزالین را فراموش مینماید. رومئو و ژولیت پس از نخستین شب عشق ورزی، در تلاش برای رسیدن به یکدیگر به بنبست میرسند. در این میانه خانوادههای آن دو که کینهای دیرینه از هم دارند، آتش اختلافاتشان بالا میگیرد…
کتاب هملت
هَملِت (Hamlet) نمایشنامهای تراژدی اثر ویلیام شکسپیر است که در سال ۱۶۰۲ نوشته شده و یکی از مشهورترین نمایشنامههای تاریخ ادبیات جهان بهشمار میآید. این نمایش بلندترین اثر شکسپیر است.
شاهزاده هملت (Prince Hamlet) قهرمان اصلی، ویلیام شکسپیر در نمایشنامه هملت است. او در این نمایشنامه شاهزاده دانمارک و برادر زاده کلادیوس پادشاه غاصب کنونی دانمارک است. در آغاز نمایشنامه او در کشمکش و حس انتقام برای کشتهشدن پدرش (شاه پیشین دانمارک) است.
کتاب اتلو
اُتِلو یا اُتِللو (Othello) یا تراژدی اُتِلو مغربی ونیز عنوان نمایشنامهای عاشقانه و تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۳–۱۶۰۴ میلادی نوشته شدهاست. این نمایشنامه بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی (۱۵۶۵ م)، نوشتهٔ سینسیو، نویسندهٔ ایتالیایی، نگاشته شدهاست. در این نمایشنامه شکسپیر به مضمون خیانت در عشق میپردازد.
در این تراژدی، اُتِلو (مغربی)، شخصیت اصلی مرد داستان که فرماندهی مغربی در ارتش ونیز است، به تحریک یکی از زیردستانش به نام «ایاگو»، به وفاداریِ همسر خود «دِزدِمونا» شک میکند و بی آنکه مسئله را با زن در میان بگذارد، بیرحمانه او را میکُشد. اما بعد از قتل …
بخشی از داستان اتللو
اتللو از لحظه ای که شنید همسرش عاشق کاسیو شده، دیگر شادی از وجودش رخت بر بسته بود و هیج چیزی نمی توانست آن آرامش شیرینی را که دیروز طعم آن را چشیده بود، دوباره به او برگرداند. او از شغلش خسته شده بود و از کارش اصلا احساس رضایت و خرسندی نمی کرد.او که همیشه عادت داشت قلبش با خبردار شدن و آماده باش بودن سربازان برای نبرد یا صدای طبل و دهل جنگ از هیجان بتپد، دیگر تمام غرور و هدفش را از دست داده بود. تمام شور و اشتیاق های گذشته او از بین رفتند.
بعضی اوقات فکر می کرد که همسرش به او دروغ نگفته و بعضی اوقات هم فکر میکرد که دموزدنا با او روراست و صادق نبوده است. بعضی وقتها پیش خودش فکر میکرد که ایاگو راست می گوید و بعضی اوقات هم فکر می کرد که حرفهای ایاگو دروغ و اشتباه بوده است.
او با خود می اندیشید که «اگر به این موضوع پی نمی بردم، الان شادتر بودم.»
اگر دزدمونا کاسیو را دوست داشت، برای اتللو هیچ اهمیتی نداشت، اما دلش نمی خواست که از این عشق مطلع شود.این افکار او را بسیار عذاب می داد. در یک لحظه گلوی ایاگو را با دستش گرفت و فشرد و برای اثبات گناه دزدمونا از او دلیل و مدرک خواست و به او هشدار داد که اگر برای این گفته اش مدرکی نداشته باشد، او را خواهد کشت.
عصبانیت اتللو آشکار بود. چون در صداقت همسرش دجار شک و تردید شده بود، ایاگو از اتللو پرسید که دستمال خال خالی با طرح توت فرنگی را در دست همسرت ندیده ای؟
اتللو در جواب گفت که من خودم آن دستمال را به او داده ام. اولین هدیه ام به همسرم بود.
ایاگو گفت که همان دستمال را امروز در دست کاسیو دیدم.
اتللو.گفت: «اگر این حرف تو صحت داشته باشد،تا زمانی که انتقام نگیرم آرام و قرار نخواهم داشت. ابتدا وفاداریت را به من ثابت کن.امیدوارم که کاسیو در عرض این سه روز به جزای مرگ خواهد رسید. سپس از اینجا خواهم رفت و بی درنگ به کشتن آن شیطان زیباروی یعنی همسرم فکر خواهم کرد…
کتاب تاجر ونیزی
تاجر ونیزی (The merchant of Venice) یا داستان شورانگیز بازرگان وندیکی نمایشنامه ای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۵۹۴–۱۵۹۶ نوشته شدهاست. این اثر به صورت یک کمدی رمانتیک است و به خاطر صحنههای دراماتیک آن معروف است. همچنین شهرت دیگر این اثر به خاطر شخصیت یهودیِ شایلاک که یک رباخوار است و بیرحمی بیش از حد او نسبت به شخصیت اصلی داستان آنتونیو تاجر است.
تاجر ونیزی از تلفیق دو داستان اصلی و دو داستان فرعی به وجود آمده. یکی از دو داستان، مربوط به قرضی است که آنتونیو تاجر ونیزی برای کمک به دوست خود بسانیو و تهیه مقدمات خواستگاری و عروسی وی با دختری به نام پورشیا از یک رباخوار یهودی (شایلاک) میگیرد. آنتونیو به یهودیان علاقه زیادی ندارد و جملات یهودستیزانهای بر زبان میاورد.
عادت آنتونیو در وام دادن بدون سود باعث میشود که شایلاک مجبور شود سود کمتری درخواست کند. شایلاک در نهایت راضی میشود که وام را با سود کم بدهد ولیکن تنها به شرطی حاضر میشود که اینکار را انجام دهد که آنتونیو سندی به او بدهد که در صورت عدم امکان در پرداخت آن در موعد مقرر مقداری از گوشت بدن خود را، از هر قسمتی که طلبکار مایل باشد، به عنوان جریمه به او بدهد. بسانیو به آنتونیو میگوید که چنین شرط خطرناکی را قبول نکند ولیکن آنتونیو قرارداد را امضا میکند.
بخشی از کتاب تاجر ونیزی:
همان موقع که بسانیو و آنتونیو روی پل ونیز با هم حرف می زدند، پورشیای دوست داشتنی در بلمونت، در اتاقی پر از وسایل مجلل و گران قیمت، این طرف و آن طرف می رفت. خدمتکارش، نریسا، هم روی صندلی ای در گوشه ی اتاق نشسته بود و او را تماشا می کرد. وسط اتاق، میزی از چوب بلوط بود که سه صندوقچه روی آن دیده می شد، یکی از جنس طلا، دیگری از نقره، و سومی از سرب.
ناگهان پورشیا از این طرف و آن طرف رفتن دست کشید، پایش را به زمین کوبید و با خشم گفت: « این عادلانه نیست! من زن تحصیل کرده و باهوشی هستم، اما نمی توانم همسرم را خودم انتخاب کنم؟ اوه، نه! مردی که با من ازدواج می کند باید یکی از این صندوقچه های احمقانه را انتخاب کند. اگر صندوقچه ی درست را بردارد، مجبورم که همسرش بشوم»
نریسا گفت: « این یکی از شرط های وصیت نامه ی پدرتان است، خانم. اگر با این شرط موافقت نکنید، از ارث محروم می شوید. » و نگاهش به دوردست ها رفت. « می دانم که اگر با من بود، چه کسی را باید به همسری شما انتخاب می کردم. »
پورشیا پرسید:
«چه کسی را؟ »
نریسا با لحن دوستانه ای گفت: « آن نجیب زاده ی ونیزی که تابستان گذشته به مهمانی شام آمده بود».
سرخی ملایمی روی گونه های پورشیا ظاهر شد. او پرسید: « اسمش بسانیو بود، نه؟ »
نریسا جواب داد: « بله، بسانیو بود، ویژگی خاصی داشت، و اگر از من بپرسید، می گویم که او هم احساس می کرد شما خیلی خاص هستید، خانم. »
سرخی گونه های پورشیا بیشتر شد. او گفت…
کتاب ژولیوس سزار
تراژدی ژولیوس سزار (Julius Caesar) که به اختصار ژولیوس سزار نیز نامیده میشود، نمایشنامهای اثر ویلیام شکسپیر است که در سال ۱۵۹۹ میلادی نوشته شده. این نمایشنامه دربارهٔ توطئهای است که در سال ۴۴ پیش از میلاد علیه ژولیوس سزار، دیکتاتور رومی صورت گرفت که به قتل او و نیز شکست توطئهگران در نبرد فیلیپی منجر شد.
شکسپیر دو نمایشنامه کوریولانوس و آنتونیوس و کلئوپاترا را نیز از وقایع تاریخی دوران امپراتوری روم اقتباس کردهاست. اگرچه عنوان نمایشنامه ژولیوس سزار است، ولی سزار شخصیت اصلی نمایشنامه نیست؛ او تنها در سه صحنه حضور دارد و در ابتدای پرده سوم کشته میشود.
مارکوس بروتوس یک پرتور رومی و از دوستان نزدیک سزار است. بروتوس به خاطر شک فزایندهای که به قصد سزار برای تبدیل جمهوری به حکومت پادشاهی دارد (این شک را گایوس کاسیوس در دل او میاندازد) به گروهی سناتور که قصد توطئه علیه سزار را دارند میگرود.
کتاب شاه لیر
شاه لیر یا لیرشاه (King Lear) نمایشنامه ای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است که آن را یکی از بزرگترین و ارزندهترین تراژدیهای وی میدانند. شکسپیر این اثر را در سال ۱۶۰۵ نوشتهاست. داستان پادشاهی را روایت میکند که قصد دارد سرزمین تحت حکومت خود را میان دخترانش تقسیم کند.
شاه لیر سرزمینش را میان سه دخترش تقسیم میکند و تنها نام پادشاهی را برای خود حفظ میکند. همینجاست که نادانی او برملا میشود. قدرت هیچگونه حق افتخاری را نمیپذیرد. نادانی این شاه زمانی بیشتر خود را آشکار میکند که از هر سه دختر خود میخواهد به او بگویند که چقدر دوستش دارند.
چاپلوسی و خودشیرینی دو دختر بزرگ و بدنهاد لیر او را فریب میدهد و آزادگی کوردلیا که از چاپلوسی متنفر است و علاقه واقعیاش را صادقانه ابراز میکند باعث خشم لیر میشود. از میان شخصیتهای این نمایشنامه دختر کوچک لیر شاه کوردلیا با مهربانی، صمیمیت و نیکسیرتی خود بسیار دوستداشتنی نشان میدهد اما شکسپیر چندان به او نمیپردازد.
بخشی از کتاب لیر شاه:
گلاستر: مطمئنی که دستخط برادرت است؟
ادموند: اگر مضمون آن پسندیده مینمود، به جرئت سوگند میخوردم که از اوست اما اینک با توجه به محتوایش، با طیب خاطر از او نمیدانم.
گلاستر: آیا دستخط اوست؟
ادموند: سرورم، دستنوشت اوست اما امیدوارم که دلش موافق با فحوایش نباشد.
گلاستر: پیشتر دراینباره با تو سخنی نگفته است؟
ادموند: هرگز، سرورم. اما بارها از او شنیدهام که براین باور است که به هنگام بلوغ کامل پسران و فرتوت گشتن پدران، صواب آن باشد که پدر به کفالت پسر درآید و ادارۀ عوایدش را به او بسپارد.
گلاستر:ای رذل،ای رذل! این نامه حاوی همان عقیدهاش است. ای رذل منفور!ای رذل بدسرشت و ددمنش و ملعون!ای بدتر از ددگان! برو پسرم او را بیاب، به بندش میکشم. ۳ای رذل مذموم! او کجاست؟
ادموند: سرورم، درست نمیدانم. اما اگر صلاح بدانید، تا زمانی که گواه گویاتری از قصدش بهدست نیاوردهاید، کظم غیظ فرمایید و با حزم اقدام نمایید؛ چه، اگر به خطا و از روی سوءتفاهم با او درشتی کنید، آبروتان ریخته و دل مطیع او شکسته میشود. حاضرم بر سر جانم شرط ببندم که نیت وی از کتابت این نامه، تنها آزمودن محبت و مودت من به حضرت والا بوده است و هیچ قصد مخوفی در کار نیست.
گلاستر: چنین تصور میکنی؟
ادموند: اگر حضرت والا صلاح بدانند، شما را در گوشهای نهان سازم که بتوانید گفتگوهای ما را در اینباره شخصاً بشنوید و با استماع آن رضایت خاطر شریفتان فراهم آید. بیهیچ درنگی این مهم را در همین شامگاه انجام میدهم.
دیگر آثار
مهمترین آثار شکسپیر
حکایت زمستان
درد بیهوده عشق
اُتللو
مکبث
سیمبلین
هر طور که شما دوست دارید
همسران خوش ویندزور
ژولیوس سزار
قیاس برای قیاس
ریچارد سوم
هملت
طوفان
تجاوز به لوکرسیا
خوش است آنچه هست پایانش خوش
رومئو و ژولیت
شاه لیر
تاجر ونیزی
رؤیای شب نیمه تابستان
هنری ششم
دو نجیبزاده ورونایی
تیتوس آندرونیکوس
کینگ جان
هنری چهارم
رام کردن زن سرکش
کمدی اشتباهات
هیاهوی بسیار برای هیچ
هنری پنجم (نمایشنامه)
تروئیلوس و کریسدا
آنتونیوس و کلئوپاترا
تیمون آتنی
پریکلس
کوریولانوس
هنری هشتم
اشعار غنایی شکسپیر نیز از شاهکارهای شعر و ادبیات انگلیسی است. از آن جمله میتوان به منظومههای زیر اشاره کرد:
مجموعه غزلیات شکسپیر
ونوس و آدونیس
زائر پرشور