مك گریگور و جنبه انسانی سازمان

داگلاس مك گریگور (Douglas M. McGregor): در سال 1906 در دیترویت متولد شد. در طول دهه ی 1950 مك گریگور ایده هایش را در مورد مدیریت تنظیم می كرد كه نهایتاً در تنها كتابش (جنبه انسانی سازمان) منعكس شد. او در هنگام مرگش درحال كار بر روی یك جلد كتاب بود. بعداً كارولین مك گریگور و وارن بنیس دستنویس این كتاب را ویراستاری كرده و در سال 1967 تحت عنوان “مدیر حرفه ای“ به چاپ رساندند.

تئوری X وY

گریگور معتقد است سازمان های سنتی با مشاغل كاملاً تخصصی، تصمیم گیری متمركز و ارتباطات رو به پایین، صرفاً ناشی از ضرورت اقتصادی ایجاد نشده اند، آن ها انعكاسی ا ز مفروضات مشخص درباره ی طبیعت انسانی می باشند. این مفروضات را كه به عنوان تئوری X می نامد، مبتنی بر این است كه افراد از كار و مسئولیت پذیری گریزان هستند و ترجیح می دهند كه هدایت شوند.
مك گریگور صحت این دیدگاه را مورد تردید قرار داد. او ضرورت مدیریت و فعالیت های جدید را در سازمان احساس كرد و اعتقاد داشت كه این مفروضات باید اصلاح گردند. بنابراین یك مجموعه مفروضات جدید را تحت عنوان تئوری Y را مطرح نمود. بر خلاف مفروضات تئوری X، این مفروضات تاكید دارند كه كار برای افراد لذت بخش است. اگر شرایط مناسب باشد، كاركنان نسبت به اعمالشان به جای مشوق های صرفاً مالی برانگیخته می شوند.
داگلاس مک گرگور دو دیدگاه متمایز از انسان ارائه کرد : یک دیدگاه اصولا منفی که آن را تئوری X خواند و یک دیدگاه مثبت که آن را تئوری Y نامید. تئوری X بر این فرض قرار می گیرند که نیاز های رده پایین بر فرد حاکم هستند و تئوری Y بر این اساس قرار می گیرد که نیازهای رده بالاتر بر فرد حاکم هستند.

تئوری X بر اساس مفروضات زیر قرار دارد :

1-کارکنان به صورت فطری و طبیعی کار را دوست ندارند و در صورت امکان سعی می کنند از انجام آن اجتناب نمایند .
2-از آنجا که کارکنان کار را دوست ندارند ، باید آنان را مجبور کرد و کنترل نمود و یا تهدید کرد تا بتوان به هدفهای مورد نظر دست یافت .
3-کارکنان از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند ، لذا باید به صورت رسمی آنها را هدایت و رهبری کرد .
4-بیشتر کارکنان امنیت را بالاتر از عوامل دیگر مربوط به کار ، قرار می دهند و هیچ نوع جاه طلبی و بلند پروازی ندارند .

تئوری Y بر اساس مفروضات زیر قرار دارد :

1-کارکنان کار را امری طبیعی و همانند تفریح یا بازی می پندارند
2-کسی که خود را به هدف یا هدف هایی متعهد نموده است دارای نوعی خود رهبری و خود کنترلی می باشد .
3-بیشتر افراد می توانند مسئولیت بپذیرند و حتی در پی پذیرفتن مسئولیتها بر آیند .
4-خلاقیت ، یعنی توانایی برای گرفتن تصمیمات خوب وبیشتر افراد جامعه دارای این ویژگی هستند ؛ این امر تنها از ویژگی های مدیران نیست .

👉امتیاز بده.