چستر بارنارد – نخستین دیدگاه سیستمی

چستر بارنارد (Chester Barnard) در 1886 در ایالت ماساچوست چشم به جهان گشود. بارنارد به عنوان پلی بین کلاسیک های قبل از خودش و رفتار گرایان بعد از خودش عمل کرد. کتاب وظایف مدیر اجرایی به عنوان یکی از کتاب های کلاسیک مدیریت به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. این کتاب منبعی غنی است که به ما در مورد درک بهتر از سازمان و مدیریت کمک می کند.

نخستین دیدگاه سیستمی

بارنارد در کتابش سازمان ها را به منزله مجموعه ای از خرده سیستم های همکاری در نظر می گیرد، یعنی سازمان مجموعه پیچیده ای از خرده سیستم های اجتماعی، شخصی، زیستی و فیزیکی است که در یک ارتباط منظم و خاص، نتایج فعالیت آن ها برای دستیابی به حداقل یک هدف معین با هم تلفیق می شود.

سیستم های همکاری

بارنارد معتقد بود که سازمان ها به خاطر این شکل می گیرند که افراد هدف یا اهدافی دارند که برای رسیدن به این اهداف، با محدودیت هایی مواجه اند. سازمان ها مشوق هایی را در قبال مشارکت ها به افراد ارائه می کنند. مشوق ها مثل حقوق و مزایای جانبی و مشارکت ها مثل انجام شغل می باشند. بارنارد احساس می کرد که یک شخص زمانی به سازمان ملحق می شود که مشوق ها، اندکی به مشارکت ها برتری داشته باشند. امروزه این رابطه بین مشوق ها و مشارکت ها، توازن مشوق ها مشارکت ها نامیده می شوند. بارنارد بین دو نوع انگیزش در سازمان ها تمایز قائل می شود، انگیزش برای مشارکت و انگیزش برای اقدام.

تئوری پذیرش اختیار

علاوه بر این ها بارنارد به خاطر تئوری پذیرش اختیارش نیز مشهور است. او متفکران مدیریت را آگاه کرد که اختیار ممکن است ناشی از سطوح بالای سازمان نباشد، و از پایین سازمان به سمت بالای سازمان افزایش یابد. درجه ای که اختیار مورد پذیرش واقع می شود بستگی به موارد ذیل دارد:


1- دستور بایدتوسط زیردست درک شود و مدیر باید در درک دستور توسط زیردست با تعبیر و تفسیر آن ، به او کمک کند.

2- پذیرش تا حدی تحت تاثیر این قرار می گیرد که دستور در راستای هدف سازمان باشد. اگر آن با هدف سازمان سازگار نباشد، غیر قانونی تلقی می شود.

3- کارکنان به احتمال بیشتردستوری را می پذیرند که با نیازهای شخصی شان سازگار و در راستای منافع شان باشد.

👉امتیاز بده.