کتاب خیره به خورشید نگریستن اثر اروین د. یالوم

اروین د. یالوم (Irvin David Yalom) در کتاب خیره به خورشید: غلبه بر هراس از مرگ، (Staring at the sun: overcoming the terror of death) تلاش دارد در قالب زبانی روایی، خواننده را با تجربه و فلسفه مرگ آشنا سازد و او را از چنگال هراس از مرگ برهاند.

ترس از مرگ ممکن است غیر مستقیم یا مستقیم در ما وجود داشته‌ باشد. گاهی به صورت یک بیماری روانشناختی در درون ما، گاهی یک دغدغه و ترس که مانع شادی ما و لذت بردن از زندگی می‌شود. فکر کردن مدام به مرگ مانند خیره شدن به خورشید است، نمی‌توان آن را تاب آورد و ما را از پا در می‌آورد.

او از دو قسم تنهایی می‌گوید و از تاثیر هریک از این دو نوع بر ترس و اندیشه به مرگ.

تنهایی اول: تنهایی روزمره و تنهایی وجودی و بین اشخاص است، رنج گوشه‌‌گیری از مردمان دیگر. این تنهایی که غالبا با ترس از صمیمیت یا احساس طرد شدن، شرم، یا بی‌ارزش بودن همراه است برای همه ‌ما آشناست. در حقیقت بیشترین کار روان‌ درمانی متوجه کمک به بیمار و یاد دادن ایجاد روابط صمیمانه‌تر و مستمرتر و پر دوام‌تر با دیگران است.

تنهایی بر اضطراب مرگ می‌افزاید. غالبا فرهنگ ها پرده‌ای از سکوت و انزوا دور مرگ می‌کشند. افراد خانواده در حضور آدم در حال مرگ مبهوت می‌شوند و نمی‌دانند چه بگویند. می‌ترسند مبادا آدم در حال نزع آشفته شود. همچنین از ترس این که مبادا شخصا با مرگ خود روبرو شوند زیاد به او نزدیک نمی‌شوند.

این انزوای روزمره دو کارکرد دارد: نه فقط خوب مراقبت می‌شود که از آدم رو به مرگ دوری کنیم، بلکه خود آدم رو به مرگ اغلب برای انزوا همدستی می‌کند. این‌ها به استقبال سکوت می‌روند تا مبادا کسانی را که دوست دارند به دنیای دل مرده و مخوف خود بکشانند. کسی که جسما بیمار نباشد، اما در چنگ اضطراب مرگ بیفتد، همین احساس را پیدا می‌کند.

دومین شکل تنهایی، انزوای وجودی، ژرف‌تر است و از شکاف پر نشدنی بین فرد و سایرین ناشی می‌شود. این شکاف نتیجۀ آن است که نه تنها هر یک از ما تنها به هستی پرتاب شده‌ایم و ناچاریم تنها از آن بیرون برویم، بلکه این نکته نیز در آن دخیل است که هر کدام از ما در دنیایی به سر می‌بریم که تنها برای ما شناخته شده است.


خرید از اسنپ شاپ