
کتاب سقوط شاهکار ادبی آلبر کامو رمانی فلسفی است که با وجود کوتاه بودن و ایجازی که دارد، توانسته به خوبی معنا و مفهوم عمیقش را منتقل کرده و مفاهیم مد نظرش را به خوبی بیان کند.
رمان سقوط، بازتاب اندیشه آلبر کامو ست. او با این رمان کم حجم، همهٔ بینش خود را دربارهٔ انسان و زمانهٔ خویش ترسیم میکند. سقوط در عین حالی که ویژگیهای یک اثر هنری را داراست یک کتاب اخلاقی نیز است.
بخشی از کتاب سقوط
من در گذشته کارخانه داری را می شناختم که زنی بی عیب و نقص داشت، زنی که مورد تحسین همه بود، و با اینهمه شوهرش به او خیانت می کرد. این مرد از اینکه خود را مقصر می دانست، از اینکه می دید محال است بتواند به خود گواهینامه تقوا دهد، یا آن را از کسی دریافت دارد، به معنای واقعی کلمه از خشم دیوانه می شد.
هر چه زنش فضیلت بیشتری نشان می داد، او دیوانه تر می شد. عاقبت خطایش برایش تحمل ناپذیر شد. آنوقت تصور می کنید چه کرد؟ دیگر او را فریب نداد؟ خیر، او را کشت. بدین طریق بود که من با او مراوده یافتم.
وضع من بسیار بهتر بود. من نه تنها در معرض این خطر نبودم که به گروه جنایتکاران بپیوندم (مخصوصاً که چون مجرد بودم به هیچ وجه، امکان کشتن زنم را نداشتم)، بلکه دفاع از آنها را نیز بر عهده می گرفتم، تنها به شرطی که آنها جنایتکاران ساده دل بوده باشند همان طور که دیگران وحشیانی ساده دل هستند.
حتی شیوه من در پیشبرد این دفاع به من رضایتی عمیق می بخشید. من در زندگی شغلیم حقیقتاً بی عیب بودم. طبیعی است که من هرگز رشوه ای قبول نکردم، سهل است هرگز تن به تشبث هم ندادم، و از آن کم نظیرتر هرگز حاضر نشدم تملق روزنامه نگاری را بگویم، تا نظرش را موافق خود کنم، یا تملق کارمندی را، تا دوستیش احياناً به كار من آيد. من حتی این نیکبختی را داشتم که ..
«ژان باتیست کلمانس» وکیلی مشهور و موفق است که در پاریس زندگی میکرد. اتفاقاتی که در زندگیاش رخ دادهاند، او را از بهشت پاریس به جهنم آمستردام میکشاند. او خود را اینک در پستترین نقطۀ زندگیاش میبیند. تمام کتاب واگویهای از لحظات زندگیاش است که در کافهای در آمستردام، برای مردی که روبهرویش نشستهاست، بازگو میکند.
در واقع، مخاطب ژان کسی نیست جز خوانندگان کتاب سقوط. ژان در این مونولوگ، مانند متهمان، به تمام چیزهایی میپردازد که فکر میکند زندگیاش را تا سقوط سوق دادهاند. او خودش را در محکمهای که برای خودش ترتیب دیده است، بازخواست و مؤاخذه میکند.
نقطۀ عطف کتاب سقوط آلبر کامو ماجرایی است که ژان باتیست معتقد است همان لحظه او را به سقوط کشانده است: لحظهای که از کنار رودخانهای رد میشد و زنی را دید که به لبۀ رودخانه نزدیک شده بود. او بیاهمیت به این صحنه، از کنار آن زن رد شد، اما لحظهای بعد صدای برخورد چیزی با آب را شنید. وقتی برگشت، دید که آن زن در آب سقوط کرده است. او اعتقاد دارد اگر به آن لحظه توجه میکرد و آن زن را نجات میداد، این اتفاقات برایش نمیافتاد.
مشخصات
- نویسندهآلبر کامو
- مترجملیلا دژآلود
- ناشرآراستگان
- شابک9786227644074
- موضوعرمان اجتماعی فلسفی
- ردهبندی کتابروانشناسی (فلسفه و روانشناسی)
- قطعرقعی
- نوع جلدشومیز
- نوع کاغذسفید 70 گرم
- چاپ شده درایران
- تعداد جلد1
- تعداد صفحه88
- وزن150 گرم