کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی
کتاب هنر شفاف اندیشیدن (The Art of Thinking Clearly) توسط رولف دوبلی (Rolf Dobelli) نویسنده سوئیسی در سال ۲۰۱۳ نوشته شد. این کتاب ۹۹ خطای رایج هنگام اندیشیدن را در ۹۹ فصل کوتاه، توضیح میدهد. قسمتهای این کتاب در اصل، در هفته نامههای معروف آلمانی، هلندی، و سوئیسی، به تدریج منتشر شد و بعدها در ۲ کتاب آلمانی گردآوری شد.
نویسنده در این کتاب خواننده را با این سؤال به تفکر وامیدارد: «آیا همیشه تصمیمات درستی میگیریم؟» تصمیمها و انتخابات ما همواره تحت تأثیر ذهن ما هستند، اما آیا ذهن ما بهترین عملکرد را دارد؟ «رولف دوبلی» در این کتاب از عواملی سخن میگوید که بهطور ناخودآگاه زندگی ما را تحت سیطره خود قرار دادهاند.
این نویسنده بر این باور است با شناختن خطاهای ذهنی میتوانیم از تأثیر آنها بر زندگی و تصمیماتمان جلوگیری کنیم. او در کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» انسان را به درست و بدون تعصب فکر کردن و اندیشیدن دعوت میکند و معتقد است اینگونه میتوان به موفقیت و کمال رسید.
هنر شفاف اندیشیدن از خطاهای شناختی میگوید که در زندگی همه ما وجود دارند، همیشه جلوی چشممان هستند و در تمام تصمیماتمان اثر میگذارند، اما ما آنها را نمیبینیم. خطاهایی که باعث میشوند تصمیمات اشتباه بگیریم. این کتاب تفکر شما را تغییر میدهد و شما بعد از خواندن این کتاب، به شکل دیگری دنیا را میبینید و تصمیمهای متفاوتتری میگیرید.
فصلهای کتاب
۱-چرا باید به قبرستان ها سری بزنی؟
اولین خطای ذهنی که در کتاب هنر شفاف اندیشیدن مطرح شده خطای بقاء است. از نظر دوبلی نباید نگاه خود را به کارهایی که در دنیا به اتمام نرسیده و یا احیانا به شکست منجر شده ببندیم، نکته مهم در شروع و انجام هر کاری این است که همان قدر که احتمال موفقیت و پیروزی میدهیم و مثبت نگاه میکنیم، احتمال شکست نیز بدهیم و به عنوان یک سناریو در پیش روی خود ببینیم.
بسیاری از شرکتهای نوپا به شکست منتهی شده و حتی نمیتوانند محصول خود را عرضه کنند، بسیاری برای محصول خود تقاضا پیدا نمیکنند و…مثالهای از این دست را باید با نگاه باز و دقیق جستجو کرد.
۲- خطای توهم بدن شناگر
حتما دیدهاید که شناگران بدنهای ورزیده و تنومندی دارند. ممکن است به این خطا دچار شوید که «من هم شناگر بشوم و بدنی ورزیده داشته باشم»؛ اما نمیدانیم که این تنها یک توهم است. نمیدانیم که دلیل انتخاب شدن و موفقیت آن شناگر، داشتن بدنی ورزیده بوده نه اینکه شناکردن باعث ورزیده شدن بدن او شود.
۳- ابرها را به شکلهای مختلفی میبینی؟
خطای توهم: بسیاری از الگوهایی که انسان فکر میکند الگویی خاص است که تشخیص داده است، غلط است و ناشی از تمایل ذهن انسان به تعریف الگوهای ثابت و تکرار پذیر در هر اتفاقی است.
۴- اگر میلیونها نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.
خطای تایید اجتماعی: گویی مشابهت رفتاری در تعداد زیادی از آدمها، نوعی اعتماد و اطمینان از درستی انجام کاری را فراهم میکند که تنها یک خطای ذهنی است و هیچ دلیلی وجود ندارد که آن افرادی که از آنها تبعیت میکنیم دچار اشتباه نشوند.
۵- چرا هیچ غذایی غذای خانگی نمیشود؟
هنگامی که کارکنان به دنبال مطرح شدن در سازمان هستند و مدام در حال اعتبار بخشی به کار و شخصیت کار خود هستند، این پدیده رخ میدهد. دراین شرایط کارکنان آنقدر کوچک و حقیر میشوند که حتی از انجام بهترین روشها و ایدهها امتناع میکنند. این پدیده سبب میشود که فضای سازمان بسته شود. برای بازیابی عقل خود، باید گاهی از بیرون و با توجه به گذشته به موضوعات نگاه کنیم.
۶- چرا باید کشتیهای خود را آتش بزنید؟
بهترین راه موفقیت یک برنامهریزی حذف کارهایی است که نباید انجام دهید!. یک بار خوب فکر کنید و تصمیمتان را بگیرید که سراغ چه چیزیهایی(حتی اگر فرصتش بود) نروید. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارد، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته در بسیار ساده است.
۷- سرعتگیر در مقابل شماست.
منطق ساده تصمیم گرفتن، به خصوص گرفتن تصمیمهای مهم کار سادهای نیست. با سادهترین سوالهای منطقی هم نقادانه برخورد کنید. هر چیزی که به ذهنتان میرسد، درست نیست. جوابهای سادهای را که به ذهنتان خطور میکند، رد کنید.
۸- چرا چیزهای کوچک بزرگ جلوه میکند؟
در علم آمار قانونی وجود دارد به نام «قانون اعداد بزرگ»، کاربرد این قانون در زمینه استنتاج آماری است. قانون اعداد بزرگ بیان میکند که هرگاه حجم نمونه تصادفی انتخابی به اندازه کافی «بزرگ» باشد، این نمونه میتواند با دقت خوبی نماینده مشخصات اساسی جامعهای باشد که از آن استخراج شده است.
ولی کانمان و تورسکی با بررسیهای روانشناسی خود نشان دادند که آنچه در عمل میان مردم رایج است «اعتقاد به قانون اعداد کوچک» است. اکثر مردم تصور میکنند که نمونههای با حجم کوچک نیز نماینده مشخصات جامعه خود هستند، بر این اساس در تصمیم گیریهای سرمایهگذاری خود نیز اغلب تنها به روندهای اخیر و بسیار کوتاهمدت توجه میکنند.
۹- به دشمنت اطلاعات بده!
انحراف اطلاعات؛ شاید بسیاری فکر کنند هرچه اطلاعات بیشتر باشد، قدرت اتکا به آن نیز بیشتر میشود. اما حقیقت آن است که اطلاعات اضافی ارزشی ندارد. دانیل جی بورستین به درستی میگوید بزرگترین مانع اکتشاف، جهالت نیست، بلکه توهم اطلاعات است.
دفعه بعد که رقیبتان را دیدید، نه از روی محبت بلکه با انبوهی از اطلاعات و تحلیلها، او را از بین ببرید! حجم زیاد اطلاعات، موجب میشود، ما از اطلاعاتی که ضروریتر، اصلیتر و کاربردیتر هستند دور شده و به اطلاعاتی بپردازیم که اهمیتی در تصمیمگیری ما ایفا نمیکنند.
۱۰- چیزی به نام جنگ متوسط وجود ندارد.
جنگ میانگینها؛ توجه به میانگین و کلگرا بودن در جایی که جزئیات اهمیت زیادی دارد و میانگین نشاندهنده حقیقت موضوع نیست، خطای بزرگی در تصمیمات رقم میزند.
۱۱- طوری زندگی کنید گویی فقط یک روز دیگر زندهاید.
تصور کنید از شما بخواهند از لذت امروز بگذرید تا در اینده پاداش بیشتری به شما بدهند، پذیرش یا عدم پذیرش این صبر، دقیقا مفهوم این خطا را منتقل میکند.
۱۲- هرکسی در اوج زیبا به نظر میرسد.
بایستی از ظاهر فراتر رفت؛ خطای هالهای یا اثر هالهای، پدیدهای روانشناسی است که نه تنها اشخاص، بلکه شرکتهای بزرگ و برندهای معروف دنیا نیز از آن به سود خود استفاده میکنند. اثر هالهای، خطایی شناختی است که در آن افراد ویژگی مشخصی از یک انسان، شی یا هر پدیدۀ دیگری را مبنایی برای قضاوت دربارۀ کل آن قرار میدهند.
۱۳- درباره تصمیمی بر اساس نتیجهاش قضاوت نکنید.
خطای نتیجه؛ ما عموما تصمیمات و اتفاقات را براساس نتایج آنها ارزیابی میکنیم، حال آنکه در بسیاری از موارد این تنها دیدن یک جنبه نهایی و محدود از یک فرایند است، فرایندی که فاکتورهای غیرقابل کنترل بیرونی زیادی در آن تاثیر داشتهاند.
۱۴- کمتر از چیزی که تصور میکنی در اختیار توست.
توهم کنترل؛ توهم کنترل به نوعی تمایل رفتاری در فرد اطلاق میشود که در آن حالت فرد به گونه ای رفتار میکند که گویی در کنترل امور است درحالی که در واقع چنین نیست.
عموم افراد معتقدند توانایی کنترل هر وضعیتی را دارند، حال آنکه همواره متغیرهای بیرونی تعریف نشدهای وجود دارد که از اراده ما جهت کنترل خارج اند.
۱۵- چرا باید دفترچه خاطرات داشته باشید؟
خطای بازنگری؛ این خطا موجب میشود پس از وقوع نتیجه، به پیشبینیهای خود بیش از اندازهای که لازم است تکیه کنیم. (من گفته بودم).
۱۶- دانش و تواناییهای خود را دست بالا میگیری
خطای بیش اعتمادی؛ عادت به دست بالا گرفتن دانش، در افراد باسوادتر، متخصصتر و با دانشتر، بیشتر است، لذا لزوما تخصص، تحصیلات و جایگاه اجتماعی بالاتر ما را مبری از خطا نمیکند، بلکه در برخی موارد مثل این نوع خطای ذهنی، حتی بیشتر در معرض خطا قرار میگیریم.
۱۷ – حتی داستانهای واقعی هم افسانهاند.
خطای داستان؛ داستانها توانایی حذف نکات مهم و مهم نشان دادن آن چه هدف است را به خوبی دارند! به قالب مفاهیم دقت کنید.
۱۸- مراقب موارد استثناء باش.
خطای تایید؛ ما عموما در معرض حجم زیادی از اطلاعات قرار میگیریم ولی به راحتی آن دسته از اطلاعاتی که با آنچه از اطلاعات قبلی در ذهن ما باقی مانده در تضاد باشد را رد میکنیم.
گویی هیچ وقت نمیخواهیم با اطلاعات قبلی که ممکن است غلط باشند امکان تغییر و تصحیح بدهیم یا به بیان دیگر ما اطلاعات را عموما به گونهای تفسیر میکنیم که اطلاعات قبلی ما را تایید کند.
۱۹- جگر گوشه های خودت را بکش!!
“خطای تایید ۲”؛ از آن جایی که در تصمیم گیریها تا حد زیادی با فرضیات سر و کار داریم، در بین تعداد زیادی از مدارک و شواهد همسو یا متناقض با نظر ما، همواره به سوی آن دسته از مدارک و شواهدی میرویم که نظرات ما را تایید کند.
۲۰- تفاوت ریسک و عدمقطعیت.
نفرت از عدم قطعیت؛ ریسک موضوعی قابل اندازهگیری است حال آنکه حجم ابهام در عدم قطعیت بسیار بالاتر و مواجه با ان بسیار سخت تر است. اگرچه این دو واژه تا حد زیادی باهم اشتباه گرفته میشوند یا تفاوتی بین آنها قائل نمیشوند، اما حقیقیت آن است که حتی نوع مواجه با این دو مساله نیز متفاوت است.
۲۱- تضاد انتخاب.
فراوانی انتخابها، ما را دچار سرگیجه میکند و وقتی از حد بگذرد کیفیت زندگی را خراب میکند. راه مقابله با این خطا این است که قبل از تصمیمگیری از بین انتخابهای موجود، پیشنهادها را بررسی کنید، معیارهای خودتان را یادداشت کنید و کاملا به آنها پایبند باشید.
۲۲- خطای علاقه.
همه ما براساس احساسی که به یک فرد داریم از او خرید کرده یا به او کمک میکنیم. افرادی که دوست داشتنی، جذاب و خوش صحبت هستند و یا از نظر علایق و شخصیت با ما شباهت دارند میتوانند در تبلیغات موثر واقع بشوند.
۲۳- خطای مالکیت.
معمولا لحظهای که مالکیت چیزی را به دست میآوریم آن چیز از نظر ما ارزشمندتر میشود و حاضر به فروشش با قیمت بالاتر نیستیم، این همان خطای مالکیت است. به هرچیزی که وابستگی بیش از حد داشته باشید با از دست دادنش به شدت ناراحت خواهید شد.
۲۴- خطای تصادفی.
همه ما با اتفاقاتی مواجه میشویم که آنها را تصادفی فرض میکنیم. این که همزمان به یک دوست فکر کنیم و همان لحظه با ما تماس بگیرد، به صورت اتفاقی رخ نمیدهد، بلکه بر اساس احتمالات امکان اینکه با ما تماس میگرفت وجود داشت. اتفاقات تصادفی نادر هستند اما کاملا شدنی و امکانپذیر.
۲۵- گروه اندیشی.
تا به حال برای شما تفاق افتاده که در یک گروه طبق خواسته جمع، نظر موافق اعلام کرده و با آنها هم صدا شده باشید؟
معمولا اگه نظر مخالفی هم باشد آن را مطرح نمیکنیم و همصدا با رهبر گروه به نظر جمعی پافشاری میکنیم، حتی اگر مخالف عقاید ما باشد. این همان گروه اندیشی است.