جنایات و مکافات | داستایوفسکی | Dostoevsky

 

کتاب جنایت و مکافات (Crime and Punishment) رمان مشهوری است از فیودور داستایفسکی نویسندهٔ پرآوازهٔ روسی که داستان دانشجویی به نام راسکولْنیکُف را روایت می‌کند که بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است، زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شود، می‌کُشد و پس از قتل گرفتار مسائلی عجیب می شود. …

مضمون و درون‌مایهٔ کتاب تحلیل انگیزه‌های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که داستایفسکی مسئلهٔ رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده‌است.

 

بخشی از جنایات و مکافات | داستایوفسکی

 

با هر گامی که بر می داشت اضطرابش بیشتر و بیشتر می شد. با تپش قلب و لرزشی عصبی جوان نزديك خانه بسیار بزرگی رسید که یکی از دیوارهایش مشرف به نهری بود و دیوار دیگرش به خیابان. این خانه مرکب از آپارتمانهای کوچکی بود که ساکنان آن را کارمندان جزء و انواع مختلف پیشه وران روسی و آلمانی تشکیل می دادند که غالبا، خیاط، نجار آشپز یا دخترانی بودند که تنها با زور بازو امرار معاش می کردند.

وارد شوندگان و خارج شوندگان مرتب از دو در ورودی به داخل یا خارج دو حیاط این خانه می دویدند. خانه مزبور سه یا چهار دربان داشت. جوان از اینکه با هیچکدام آنها برخورد نکرد بسیار خشنود بود و بدون سروصدا فورا از در ورودی به طرف راست پیچید و بدو از پله ها بالا رفت.

راه پلكان باريك و تاريك بود و راه آمد و رفت خدمه محسوب می شد اما دیگر همۀ اینها را میدانست و آموخته بود و از آن خوشش می آمد چون در این تاریکی حتی نگاه شخص کنجکاو هم بی خطر بود. هنگامی که به طبقه چهارم رسید بی اراده با خود اندیشید من که در این موقع چنین می ترسم پس اگر واقعاً طوری پیش می آمد که به اصل کار می رسیدم چه می شد؟

در اینجا باربرانی که از سربازان بازنشسته بودند و مبلهای یکی از آپارتمانها را بیرون می کشیدند راه او را سد کردند. از پیش می دانست که در این منزل یکی از آلمانیهائی که کار اداری داشت با خانواده خود ساکن بود اما گویا اکنون اسباب کشی می کند.

بنابراین در طبقه چهارم و در این محوطه تا مدتی فقط منزل پیر زن اشغال خواهد بود بسیار خوب… فرصتی است…» و با این فکر زنگ خانه پیرزن را زد. …

 

 

 


👉امتیاز بده.