نهج البلاغه

 

نهج البلاغه برگزیده‌ای از نامه‌ها، خطبه‌ها و سخنان امام علی(ع) است که سید رضی در اواخر قرن چهارم هجری قمری آنها را جمع‌آوری کرد. بخش اول نهج البلاغه شامل خطبه‌های حضرت علی علیه‌السلام در مسجد کوفه است. تعداد خطبه‌های موجود در این کتاب به ۲۴۱ عدد می‌‌‌رسد. بخش دوم نهج البلاغه به نام‌های امام اول شیعیان اختصاص دارد که شامل ۷۹ نامه است. قسمت سوم نهج البلاغه به کلمات قصار اختصاص دارد و در آن بیش از ۴۸۰ پند مهم و کوتاه و سخنان لطیف و حکمت آمیز وجود دارد.

این کتاب به دلیل محتوا و بلاغتش، به «اخ‌ القرآن» (برادر قرآن) نام‌گذاری شده است. معیار انتخاب سخنان امام علی(ع) در این کتاب فصاحت و بلاغت عنوان شده است. به همین دلیل کتاب نهج‌البلاغه، به معنای «راه و طریق آشکار بلاغت» نامیده‌ شده است. شیخ محمد عبده، یکی از علمای اهل سنت مصر معتقد است که «نهج‌البلاغه» بهترین توصیف و عنوان برای این کتاب است.

ترجمه‌های فراوانی از این کتاب به فارسی در دسترس است که از آن میان می‌توان به ترجمه‌های سید جعفر شهیدی، علی‌نقی فیض‌الاسلام، جواد فاضل، محمدتقی جعفری، سید محمدمهدی جعفری، حسینعلی منتظری، حسین انصاریان، محمد دشتی، مصطفی زمانی، علی‌اصغر فقیهی از نهج‌البلاغه اشاره کرد.

 

درباره (گردآورنده) نهج البلاغه

ابوالحسین محمد بن الحسین بن موسی ملقب به سید رضی یا شریف رضی از فقهای برجسته قرن چهارم، در سال ۳۵۹ در شهر بغداد دیده به جهان گشود. پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی بودند، نسب پدر ایشان با پنج واسطه به امام موسی کاظم، امام هفتم شیعیان و نسب مادرشان نیز با شش واسطه به حضرت امام سجاد می‌رسید.

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های سید رضی، جمع‌آوری نوشته‌ها و سخنان مربوط به حضرت امیرالمومنین علیه السلام است. او برای انجام این کار مهم و ارجمند به دو کتابخانه بزرگ در بغداد دسترسی داشت. یکی از آن‌ها کتابخانه ۸۰ هزار جلدی برادرش سید مرتضی و دیگری کتابخانه ۱۰ هزار جلدی بیت الحکمه وزیر بهاء الدوله دیلمی، امیر بغداد بوده است.

 

نامه شماره یک از کتاب نهج البلاغه

 

إلى أهل الکوفه، عند مسیره من المدینه إلى البصره
مِنْ عَبْدِ اللهِ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إلَى أَهْلِ الْکُوفَهِ، جَبْهَهِالاَنْصَارِ وَسَنَامِک الْعَرَبِ.
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمانَ حَتَّى یَکُونَ سَمْعُهُ کَعِیَانِهِ إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَیْهِ، فَکُنْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُهَاجِرِینَ أُکْثِرُ اسْتِعْتَابَه وَأُقِلُّ عِتَابَهُ، وَکَانَ طَلْحَهُ وَالزُّبَیْرُ أَهْوَنُ سَیْرِهِمَا فِیهِ الْوَجیِفُ وَأَرْفَقُ حِدَائِهِمَاگ الْعَنِیفُ، وَکَانَ مِنْ عَائِشَهَ فِیهِ فَلْتَهُ غَضَبٍ، فَأُتِیحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ، وَبَایَعَنِی النَّاسُ غَیْرَ مُسْتَکْرَهِینَ وَلاَ مُجْبَرِینَ، بَلْ طَائِعِینَ مُخَیَّرِینَ.
وَاعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَهِقَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَقَلَعُوا بِهَا وَجَاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِک، وَقَامَتِ الْفِتْنَهُ عَلَى الْقُطْبِ، فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِیرِ عَدُوِّکُمْ، إِنْ شَاءَ اللهُ.

 

از نامه‏ هاى امام علیه السلام ‏به اهل کوفه هنگام حرکت از مدینه به سوى بصره

از بنده خدا امیر مؤمنان علی علیه السلام به اهل کوفه، گروه یاران شرافتمند، و بلند پایگان عرب!

اما بعد: من از جریان ‏«عثمان‏» آنچنان شما را آگاهى دهم که شنیدن‏ آن همچون دیدن باشد. مردم به او عیب گرفتند و طعنه زدند، و من یکى ازمهاجران بودم که بیشتر براى رضایتش (در راه خدا) مى‏ کوشیدم و کمتر سرزنشش مى‏نمودم، ولى ‏«طلحه‏» و «زبیر» آسانترین فشارى که بر او وارد مى‏ کردند همانند تند راندن شتر بود و خواندنهاى ناراحت کننده، (که هرچه زودتر خسته شود) و از ناحیه ‏«عایشه‏» نیز (عثمان) ناگهانى مورد غضب‏ قرار گرفت.

عده ‏اى به تنگ آمدند و او را کشتند، و مردم بدون اکراه و اجبار بلکه با اختیار و با رغبت، با من بیعت نمودند.

آگاه باشید !سراى هجرت (مدینه)، اهل خویش را بیرون رانده و آنها هم از آن فاصله گرفته‏ اند، مدینه همچون دیگى در حال غلیان است، و فتنه‏ به پا خاسته. بسوى امیرو فرمانده خود بشتابید و به جهاد دشمنان خویش مبادرت‏ ورزید، به خواست ‏خداوند بزرگ.

 

 

 


👉امتیاز بده.