کارِن هورنای

کارن هورنای (Karen Horney) در سال ۱۸۸۵ در هامبورگ آلمان متولد شد. پدرش، بِرنت، کاپیتان کشتی و یک پروتستان سرسخت بود. والدین او در سال ۱۹۰۴ از هم طلاق گرفتند و دو سال بعد کارِن که بسیار جاه‌طلب و باهوش بود وارد دانشکده پزشکی دانشگاه برلین شد. او خیلی زود با دکتر ُاسکار هورنای معروف، ازدواج کرد و از او صاحب سه فرزند شد.

او از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به تحصیل روانپزشکی مشغول بود و تحلیل روانی را تجربه می‌کرد که شامل جلساتی با کارل آبراهام نیز می‌شد. هورنای در موسسه روانکاوی برلین که یکی از بنیان‌‌گذارانش بود تدریس را شروع کرد و در تمام جلسات بحث و کنگره‌های بزرگ تحلیل روانی شرکت می‌‌کرد. در سال ۱۹۲۳ کسب و کار شوهرش با مشکل روبرو و خود او بیمار شد. در همان سال برادر بزرگ‌ترش که خیلی مورد علاقه‌ او بود به علت بیماری از دنیا رفت و این حوادث باعث شدند که او دچار افسردگی شود.

هورنای در سال ۱۹۳۲ از همسرش جدا شد و با دخترانش به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و در موسسه تحلیل روانی شیکاگو شغلی پیدا کرد. دو سال بعد ساکن نیویورک شد و همکاری خود را با موسسه روانکاوی نیویورک آغاز کرد. در آنجا از همنشینی با سایر روشنفکران اروپایی از جمله ِاریک فروم که رابطه عاشقانه‌ای با او برقرار کرده بود لذت می‌برد. کتاب او با عنوان راه‌های نو در روانکاوی (که فروید را به نقد می‌کشد) باعث شد که مجبور شود از این موسسه استعفا بدهد و موسسه روانکاوی خود را با عنوان موسسه روانکاوی آمریکا تاسیس کند.

هورنای در کتاب شخصیت عصبی زمانه ما به عوامل اجتماعی و فرهنگی روانشناسی اشاره می‌کند. سایر کتاب‌های او عبارتند از خود‌کاوی و کتاب عصبیت و رشد آدمی، هورنای تا زمان فوتش در سال ۱۹۵۲ به تدریس و کار به عنوان یک درمانگر ادامه داد. کتاب روانشناسی زنان، که مجموعه مقالاتی است که بعد از مرگ او منتشر شدند باعث شد مردم علاقه تازه‌ای به آثار او پیدا کنند.





👉امتیاز بده.