کتاب تاملات اثر مارکوس اورلیوس

کتاب تاملات حاصل اندیشه‌ها و تفکرات یکی از نامدارترین فیلسوفان مکتب رواقی فیلسوف برجسته ی رومی در باب مسائل بنیادین حیات آدمی است. این کتاب از ۱۲ بخش مختلف تشکیل شده است که مارکوس اورلیوس در دوره‌های مختلف زندگی خود نوشته است. این کتاب که به یونانی و بدون هیچ قصدی برای انتشار توسط امپراتور و فیلسوف رومی، اورلیوس، نگاشته شده، مجموعه ای شگفت انگیز از تأملات معنوی چالش برانگیزی را ارائه می کند که نویسنده در تلاشش برای رسیدن به درکی از خود و جهان پیرامون به آن ها دست یافت.

این تأملات که طیفی گسترده، از تردید و نا امیدی تا محکومیت و سعادتمندی، را شامل می شوند، به موضوعات مختلفی همچون طبیعت، ارزش های اخلاقی، منطق انسان، تقدیر و احساسات خودِ اورلیوس می پردازند. اما در حالی که این اندیشه ها فقط به منظور تسلی خاطرِ شخصیِ نویسنده نگاشته شدند، اورلیوس با خلق این اثر توانست یکی از برجسته ترین آثار فلسفی تمام اعصار را خلق کند: مجموعه ای جاودان از تأملاتی ژرف.

در کتاب تأملات به نکات اخلاقی و روان‌شناختی زیادی برخورد می‌کنیم. مارکوس اورلیوس، به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران فلسفه رواقی، چهار درون‌مایه اصلی را در تأملات خود پیگیری می‌کند: نخست اعتقاد به ریاضت و سیروسلوک است که در جای‌جای کتاب جریان دارد. دوم بی‌تفاوتی به قضاوت دیگران است.

اورلیوس به ما می‌آموزد که آن چیزی که برای انسان اهمیت دارد نگاهی است که او درباره خود دارد و نه آن دیدی که دیگران درباره او دارند. نگاه سوم آموختن از نظام هستی است؛ به‌ویژه در کتاب اول، مارکوس اورلیوس می‌گوید از پدرم چنین یاد گرفتم و یا از آموزگارم چنان یاد گرفتم. او نشان می‌دهد که انسان از دشمن‌ترین دشمنان خود و از سرسخت‌ترین و بی‌رحم‌ترین و سنگ‌دل‌ترین کسان نیز می‌تواند بیاموزد: آموزه‌ای که در عرفان نیز ریشه درد. چهارمین درون‌مایه اهتمام به خودکاوی و خودشناسی است که یکی از عمده‌ترین تعلیمات رواقیان بوده است.

بخش‌هایی از کتاب تاملات

– صبحگاهان که از خواب برمیخیزی، با خود بگو: امروز با فضولی، ناسپاسی، گستاخی، بی‌وفایی، سوءنیت و خودخواهی روبرو خواهم شد – تمام این‌ها ناشی از آن است که خطاکاران نمی‌توانند خوب را از بد تمیز دهند. ولی من مدت‌هاست که به طبیعت خوبی و شرافتش، طبیعت بدی و رذالتش و طبیعت شخص خطاکار پی‌ برده‌ام.

خطاکاری که برادرم است (نه به این معنی که از یک گوشت و خون هستیم، بلکه از این رو که هر دو از موهبت عقل برخورداریم و از امر الهی بهره و نصیب برده‌ایم)؛ بنابراین، هیچ‌یک از این چیزها نمی‌توانند به من آسیب رسانند؛ زیرا کسی نمی‌تواند مرا در زشتی و تباهی شریک و سهیم سازد.

من هم نمی‌توانم به برادرم غضب کنم یا از او متنفر باشم؛ زیرا ما آفریده شده‌ایم تا همچون پاها، دست‌ها، چشم‌ها و دو ردیف دندان‌های بالا و پایین با یکدیگر همکاری کنیم. ایجاد مانع در برابر یکدیگر خلاف قانون طبیعت است – و مگر غضب و نفرت نوعی ایجاد مانع نیست؟

– من ترکیبی هستم از کمی جسم، کمی روح و عقلی حاکم بر کل (کتاب‌ها را فراموش کن؛ دیگر به آن‌ها میلی نداشته باش؛ آن‌ها بخشی از امکانات و توانایی‌هایت نیستند). همچون کسی‌که در حال احتضار باشد، جسمت را هیچ انگار- جسمی شامل خون لزج، استخوان‌ها، شبکه عروق و اعصاب و شرایین. همچنین روح را؛ روح چیست؟ کمی باد، و نه بادی یکسان، بلکه بادی که با هر دم و بازدم تجدید می‌شود.

ولی بر عقل تمرکز کن، عقلی که باید ارباب و فرمانروا باشد. اکنون که موهایت سفید شده، مگذار عقل همچنان برده باشد و سائقه‌های خودخواهانه او ره همچون عروسک خیمه شب بازی به این سو و آن سو کشانند، دیگر از تقدیر و سرنوشت ناراحت مشو، نه از امروز شکایت کن و نه در عزای فردا باش.

درباره (نویسنده) مارکوس آئورلیوس آنتونیوس

مارکوس آئورلیوس آنتونیوس یا مارک اورل (به لاتین: Marcus Aurelius Antoninus، به فرانسه: Marc Aurel) از امپراطوران بزرگ و خوش‌نام روم است که در سال ۱۲۱ میلادی متولد شد. او به عنوان یکی از پنج امپراطور خوب و درستکار تاریخ شناخته می‌شود و پیرو «فلسفه رواقی» است.

وی در ۲۶ آوریل سال ۱۲۱ میلادی زاده‌شد. بین سال‌های ۱۶۱ تا ۱۸۰ میلادی بر روم حکمروایی کرد. مارکوس زبان‌های یونانی و لاتین را زیر نظر سیاستمدار سوفسطایی «هرودس آتیکوس» خواند. هم او بود که اولین بار مارکوس جوان را با اندیشه‌های رواقی آشنا کرد، البته به‌صورت معکوس. هرودس یکی از منتقدان جدی مکتب رواقی به شمار می‌رفت و آن را آیینی بی‌احساس می‌دانست که شجاعت، آرامش و استواری را از مردمان طلب می‌کند، درحالی‌که حق ابراز همۀ احساسات را از آنها می‌گیرد.

مارکوس آئورلیوس نقش برجسته‌ای در آخرین دوره جنگ‌های رم علیه پارتها داشت. او کتاب تاملات (به انگلیسی: Meditations) را در میان سال‌ های ۱۷۰ تا ۱۸۰ در حالی که روم در حال جنگ بود، تألیف کرد.

مارکوس آئورلیوس در ۱۷ مارس ۱۸۰ میلادی به خاطر بیماری تیفوس درگذشت.


👉امتیاز بده.