کتاب خسی در میقات اثر جلال آل احمد

کتاب خسی در میقات سفرنامه حج جلال آل احمد یکی از معروف‌ترین سفرنامه‌های معاصر حج است. خسی در میقات، نه فقط از جنبهٔ زیارتی بلکه از زوایای مختلف به سفر حج نگاه کرده و مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاحتی و… را مورد توجه و تحلیل قرار داده است.

مهم‌ترین ویژگی کتاب خسی در میقات جامعیت و فراگیری آن است، در سفرنامه فوق، خوانندگان با افراد مختلفی از سرزمین‌ها و قاره‌های گوناگون آشنا می‌شوند و نویسنده از زبان « دهاتی‌ها»، «پیرزن‌ها»، روحانی‌ها و بازاری سخنان جالبی را می‌گوید.

بخشی از کتاب خسی در میقات

این سعی میان «صفا» و «مروه» عجب کلافه می کند آدم را. یکسر برت می گرداند به هزار و چهارصد سال پیش. به ده هزار سال پیش. با «هروله»اش (که لیلی کردن نیست، بلکه تنها تند رفتن است.) و با زمزمه بلند و بی اختیارش، و بازیر دست و پا رفتن هایش؛ و بی «خود»ی مردم؛ و نعلین های رها شده؛ که اگر یک لحظه دنبالش بگردی زیردست و پا له می شوی؛ و با چشمهای دودوزنان جماعت، که دسته دسته بهم زنجیر شده اند؛ و در حالتی نه چندان دور از مجذوبی می دوند؛ و چرخهایی که پیرها را می برد؛ و کجاوه هایی که دو نفر از پس و پیش به دوش گرفته اند؛ و با این گم شدن عظیم فرد در جمع. یعنی آخرین هدف این اجتماع؟ و این سفر…؟

شاید ده هزار نفر، شاید بیست هزار نفر، در یک آن یک عمل را می کردند. و مگر می توانی میان چنان بی خودی عظمایی به سی خودت باشی؟ و فرادا عمل کنی؟ فشار جمع میراندت. شده است که میان جماعتی وحشت زده، و در گریز از یک چیزی، گیر کرده باشی؟ به جای وحشت بی خودی» را بگذار، و به جای گریز «سرگردانی» را؛ و پناه جستن را. در میان چنان جمعی اصلا بی اختیار بی اختیاری. و اصلا «نفر» کدام است؟ و فرق دو هزار و ده هزار چیست؟ …

یمنی ها چرک و آشفته موی و با چشم های گود نشسته، و طنابی به کمر بسته، هر کدام درست یک یوحنای تعمیدی که از گور برخاسته. و سیاه ها درشت و بلند و شاخص، کف بر لب آورده و با تمام اعضای بدن حرکت کنان. و زنی کفش ها را زیر بغل زده بود و عین گم شده ای در بیابانی، ناله کنان می دوید. و انگار نه انگار که اینها آدميانند و کمکی از دستشان بر می آید. و …


👉امتیاز بده.