کتاب راهبی که فراری اش را فروخت اثر رابین شارما

کتاب راهبی که فراری اش را فروخت (The Monk Who Sold His Ferrari) را رابین اس. شارما  در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد که بسیار موفقیت‌آمیز بود. نویسنده در این کتاب، سعی دارد دریچه‌ای از بعد برتر وجودمان را برایمان بشکافد، دریچه‌ای که در ۲۴ ساعت شبانه روز یا حتی شاید در همه‌ی عمر، لحظه‌ای هم به آن توجه نداشته باشیم، غافل از اینکه فقط اوست که می‌ماند.

این کتاب به ساده ترین شکل و با روشی تعـاملی یعنـی آمـوزش و ضـرورت تمرین آموزه ها در زندگی روزمره، و توضیح چرایی و چگونگی اثربخشی آن در زندگی برای دستیابی به یک زندگی خشنود و رضایتمند، شیوه های شاد زیستن و بهره جستن از زندگی را نشان می دهد.

این داستان الهام‌بخش آرام آرام پاسخ بزرگ‌ترین سوالات زندگی را در اختیارتان قرار می‌دهد، درست مانند فرآیندی عملی که در ایجاد خوشبختی، سرزندگی، شادی و آرامش درونی به شما کمک می‌کند تا در انتهای عمر، به زندگی‌تان افتخار کنید.

بخشی از کتاب راهبی که اتومبیل فراری خود را فروخت

او درست در وسطِ سالنِ دادگاه نقش بر زمین شد…

او یکی از بهترین وکلای مدافع در کلّ کشور به شمار می رفت و یکی از هوشمندترین و متشخص ترین وکلای این دوره و زمانه بود! او همچنین به این خاطر مشهور بود که همواره عادت داشت کت و شلوارهای ایتالیاییِ سه هزار دلاری بر تن کند. لباس هایی که اندام نسبتا پرِ او را به خوبی از دیده ها می پوشاند. و نیز سلسله پیروزی های حقوقی و قضایی اش که همواره یکی در پسِ دیگری، از راه می رسید…

من فقط همان جا ایستادم، در حالی که از شدّتِ حالت عصبی ای که به آن مبتلا شده، بر جایم میخکوب شده بودم. به ویژه از آن چه لحظاتی پیش، شاهد وقوع آن شده بودم…

جولین مَنتِلِ معروف و نامی، صرفا به قربانی ساده ای مبدّل شده بود و اینک نیز به مانند نوزادی ناتوان و ضعیف، بر روی زمین دست و پا می زد، در حالی که همچون فردی مجنون، به لرزش افتاده و قطرات عرق، به شدّت از سر و رویش جاری شده بود…

از آن لحظه به بعد، به نظر می رسید که همه چیز در نوعی حالت کند و آهسته به حرکت در آمده بود. دستیار حقوقیِ او فریادزنان و با حالتی پراحساس گفت: «آه، خدای من! جولیان دچار مشکل شده است! » و بدین ترتیب، تصویری کورکننده از آن چه بدیهی می نمود در پیش روی ما به نمایش گذاشت.

خانم قاضی دادگاه، ظاهری وحشتزده به خود گرفته بود. او به سرعت چیزی زیرلب در تلفن خصوصی اش بیان داشت. تلفنی که می بایست صرفا در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار گیرد. و من، صرفا در همان نقطه ایستاده بودم و حالتی کاملاً گم گشته و بهت زده و سردرگم داشتم…

خواهش می کنم نَمیر…! ای دیوانه…! نَمیر! هنوز خیلی زود است که بخواهی از این عالم بروی و صحنه را ترک کنی! تو اصلاً مستحقّ این گونه مردن نیستی…!

نگهبان سالن دادگاه که گویی تا لحظاتی پیش، همچون فردی مومیایی شده، خشک و میخکوب بر جایش باقی مانده بود، ناگهان به جلو جهید و شروع به انجام دادن عملیات پزشکیِ سی.پی.آر بر روی اندام قهرمانِ حقوقیِ ما که بر زمین افتاده بود شد و کوشید که با فشردن قفسه سینه اش، او را دیگر بار به عالم زندگان بازگرداند.

درباره (نویسنده) رابین شارما

«رابین شارما» Robin Sharma نویسنده و سخنران انگیزشی اهل کانادا در ۱۸ ماه مارس سال ۱۹۶۵ به دنیا آمد. او تحصیلاتش را درزمینه‌ی وکالت به سرانجام رساند ولی فعالیت در این حوزه را پس از مدتی رها کرد. «رابین شارما» پس از این اثر کتاب‌های زیاد دیگری درزمینه‌ی موفقیت و برنامه‌ریزی منتشر کرد، برخی از آن‌ها به فارسی ترجمه شده‌اند.

جهت ثبت نام کتاب | خرید کتاب روی دکمه مشاهده جزئیات و خرید کلیک کنید.



👉امتیاز بده.