کتاب همخونه | مریم ریاحی

 

کتاب همخونه اثر مریم ریاحی مانند دیگر آثار این نویسنده در ژانر عاشقانه نوشته شده است و شیوه روایت آن سوم شخص است. رمان درمورد دختر جوانی است به نام یلدا. که دختری زیبا و خوش‌قلب است، پس از فوت پدر و مادرش، به عنوان فرزندخوانده در خانه یکی از دوستان صمیمی پدرش به نام حاج رضا زندگی می‌کند.

یلدا با زندگی در کنار حاج رضا، اعتقاداتش قوی تر از پیش شده و این امر باعث شده که او به عاشق شدن و مسائلی از این دست فکر نکند. اما فکر نکردن به عشق، زمانی که استاد ادبیات موردعلاقه اش سر کلاس از آن سخن می گوید و عشق را عامل و دلیل حرکت می داند، کمی دشوار می نماید.

همه فرزندان حاج رضا، بجز شهاب، مهاجرت کرده‌اند و در خارج از ایران زندگی می‌کنند. یلدا دانشجوی رشته‌ ادبیات است و تحصیل در رشته‌ای که به آن علاقه دارد و وقت‌گذرانی با دوستانش باعث می‌شود تا کمتر جای خالی عشق را در زندگی خود احساس کند.

شهاب که دلخوری شدیدی از پدر دارد به فکر مهاجرت افتاده و حاج رضا برای اینکه مانع از مهاجرت آخرین فرزند خود شود و او را در کنار خود نگه دارد تصمیم می‌گیرد تا راه چاره‌ای پیدا کند. پس به یلدا پیشنهاد می‌دهد با شرایط خاصی و برای مدت شش ماه با شهاب ازدواج کند و در مقابل ثروت خود را نصف نصف بین آنها تقسیم کند. درواقع این ازدواج کاملاً قراردادی است و قرار است یلدا و شهاب تنها به‌عنوان همخونه در کنار هم مدتی را با یکدیگر در یک خانه زندگی کنند. و …

 

بخشی از کتاب همخونه

آمدم…صبر کنید آمدم.

با باز شدن در چهره درخشان دختری با پوستی لطیف و شفاف و قامتی متوسط نمایان شد. در حالی که با چشمان سیاهش به حسین آقا چشم دوخته بود با لبخند شیطنت باری گفت: سلام، چه عجب مش حسین! یک ساعته دارم زنگ می زنم…».

توی حیاط بودم دخترم! صدای زنگ رو نشنیدم. دیر کردی، آقا سراغت رو می گرفت…

یلدا منتظر شنیدن باقی حرف های مش حسین نماند. محوطه ی حیاط را به سرعت طی کرد. پله ها را دو تا یکی کرد و وارد خانه شد. …

 

 

 


👉امتیاز بده.