کتاب دیوانگان ثروت ساز اثر دارن هاردی
بسیاری از افراد در فکر راه اندازی کسبوکار خودشان هستند. اما چالشها و سختی های موجود در این مسیر سبب میشود خیلی از افراد از آن دست بکشند. مسیر موفقیت راهی پرپیچ و خم است که هر فرد در این مسیر بارها با شکست روبهرو میشود.
دارن هاردی از افراد تاثیرگذار در صنعت و تجارت، تجربههای شخصیاش را در مسیر موفقیت در کتاب دیوانگان ثروتساز، چگونه نترسیم و سوار قطار وحشت کارآفرینی شویم؟ مطرح میکند. کتاب دیوانگان ثروتساز اصول مربوط به کارآفرینی را ارائه میدهد و با راهنماییهای دارن هاردی خواننده این کتاب جرات پیدا میکند کسبوکار خودش را راه بیندازد.
کتاب دیوانگان ثروت ساز؛ اصول زندگی در دوران جدید است. دورانی که در آن از عصر انبوه سازی صنعتی خبری نیست و وعده ای داده نشده که برای اشخاص، امنیت شغلی و به تبع آن امنیت زندگی فراهم آورد.
به نوعی بازگشته ایم به یک قرن قبل که در آن نه چندان از استخدام های انبوه و جامعه ی حقوق بگیر خبری بود و نه از کار بدون ریسک با حقوق سر ماه. مسئولیت زندگی به معنای واقعی و عیان بر دوش خودمان قرار گرفته و این ماییم که باید گلیم زندگی مان را از آب بیرون بکشیم. باید مثل پدربزرگ هایمان زندگی کنیم و پدران آنها؛ که در آن زمان هر فرد خودش کارفرما و کارآفرین بود و امنیت زندگی خود و خانواده اش را بر عهده داشت.
تکنولوژی، بار دیگر ما را به همان عصر کشانده و از حباب عصر صنعتی فاصله مان داده. در این میان تنها کسانی موفق خواهند بود که فنون زندگی در عصر جدید را بدانند و به کار ببندند و فکر نکنند که آسمان همیشه این رنگی ست.
حالا قرار است هر کدام مان کارآفرین باشیم و کارآفرینی با تشبیه هنرمندانه ی دارن هاردی، شبیه سوار شدن بر قطار وحشت شهربازی هاست که در نهان، ریسک شیرینی در خود دارد و اوج و فرودهایش همان ساختن مفهوم حقیقی و قهرمانانه ی زندگی برای هر فرد است.
بخشی از کتاب دیوانگان ثروتساز
یک سازمان که بهتر از هر سازمان دیگری توانسته با واکنش درونی ترس ما مبارزه کند، ارتش است. تصور کنید یک نوجوان نامنظم و شلخته چه واکنشی به تیراندازی و حمله از طرف شورشیها نشان میدهد؟ ارتش، این نوجوانانی را که هیچ وقت از آغوش مامانشان دور نشدهاند، تحویل میگیرد و از طریق آموزشی نظامی تبدیلشان میکند به جنگجویانی بیباک.
به عنوان بخشی از این تحولات، تازهکارها را در معرض ترس، فشار و استرس تمام نشدنی و دائم قرار میدهند. نتیجه چیست؟ سربازان آینده به ترس عادت میکنند. حالا وقتی هزاران کیلومتر از خانه دور هستند و در افغانستاناند، در زمان آتش بار گلولهها دنبال جای برای فرار نمیگردند.
برای این که با آتش دشمن روبرو شوید و باز هم به سویاش بدوید، نیاز به مغزی کاملا هک شده دارید. ولی اگر بتوانید مغزتان را تمرین دهید تا سمت گلولهها و بمبها بدود، تصور کنید تربیت آن برای دویدن سمت صحنه، تماس با مشتری یا تعدادی غریبه چه قدر راحت خواهد بود.
[aff-link link=”https://snappshop.ir/product/snp-797025377/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86-%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86″ text=”خرید از اسنپ شاپ”]