کتاب مادر یک دقیقه ای اثر اسپنسر جانسون
کتاب مادر یک دقیقهای نوشته اسپنسر جانسون است. این کتاب سریعترین روش برای کمک به فرزندانتان برای اینکه یاد بگیرند خودشان را دوست داشته باشند و بخواهند درست رفتار کنند را به مادران یاد می دهد.
نماد عنوان کتاب مادر یک دقیقهای (The one minute mother) – علامت یک دقیقه در ساعتهای دیجیتال امروزی – قصد دارد به هر کدام از شما یادآوری کند که یک دقیقه زندگی روزانهتان را کنار بگذارید و در هر فرصتی به چهرۀ فرزندانتان نگاه کنید.
نویسندهی پرفروش، اسپنسر جانسون، رازهای یک دقیقهای مشهور خود را با دنیا در میان میگذارد. سه تکنیک ساده که درکشان هم بسیار آسان است، اما نتایج بزرگی دارند. وقتی از چیزی که در داستان می آموزید استفاده میکنید، متوجه میشوید که:
چطور فرد موثر و منضبطی باشید.
چطور به وقتی به فرزندان خود کمک میکنید تا تواناییهای خود را بشناسند، از تواناییهای خود هم آگاه شوید.
چطور با کمک به فرزندانتان برای رسیدن به اعتمادبهنفس، احساس مسئولیت را هم در وجود آنان بیدار کنید.
چطور بیشتر از حضور در خانواده لذت ببرید.
با استفاده از این کتاب، که نوشتهی فردی است که تلاش میکند به مردم برای به دست آوردن سلامتی از طریق ارتباط بهتر کمک کند، مادران میتوانند با اعتمادبهنفس بیشتری به امور فرزندانشان رسیدگی کنند و روزبهروز رابطهی مادر-فرزندی خود را تحکیم کنند.
شما قطعا از تجربه خود میدانید که مادر خوب بودن، بیشتر از یک دقیقه طول میکشد.
با این حال، راههایی برای برقراری ارتباط با فرزندانتان در یک دقیقه وجود دارد، که به سرعت به آنها کمک میکند یاد بگیرند چطور خودشان را دوست داشته باشند و بخواهند درست رفتار کنند.
بعد از انجام سه روش برقراری ارتباط، خودتان قضاوت کنید. ببینید چطور رفتار فرزندانتان بهبود پیدا میکند. و از فرزندانتان بپرسید چقدر درباره خودشان احساس خوبی دارند.
بخشی از کتاب مادر یک دقیقهای:
زن جوان روز بعد به محل سکونت مادر یک دقیقهای رفت. او در میان خیابان درختکاری شده قدم میزد و از صبح زیبای شنبه لذت میبرد. او تحت تأثیر تمیزی آن منطقه و برخوردهای محترمانه و دوستانۀ افرادی که از کنارشان رد میشد قرار گرفت. این باعث شد اعتمادبهنفسش برای انجام کاری که برایش آمده بود، بیشتر شود. روبهروی یک خانه ایستاد و تردید کرد. بعد جلو رفت و در زد. مردی در را باز کرد و جواب داد: «چه کاری میتوانم برایتان انجام بدهم؟»
زن جوان خودش را معرفی کرد و گفت: ممکن است راجع به موضوعی با هم صحبت کنیم؟ من در انتظار فرزند اولم هستم و سعی میکنم بیشتر یاد بگیرم چطور یک مادر خوب و نمونه باشم. من قبلاً با خانمی که چند خانه با شما فاصله دارد صحبت کردم. خانمی که مادر یک دقیقهای صدایش میزنند و با دخترانش پاتریشیا و سوزانا هم صحبت کردم. امیدوار بودم شما بتوانید کمک کنید چیزی را که دنبالش هستم بفهمم.
-حتماً. اگر بتوانم کمک میکنم. او خودش را استیون هری معرفی کرد و گفت: «مایلید چه چیزی را بدانید؟» مستقیم میروم سر اصل مطلب.
-دوست دارم بدانم روشهایش مؤثر هستند یا نه. منظورم این است که ممکن است شما یا یکی از همسایهها بدانید که فرزندان این خانم چطور بزرگ شدند؟
-خب من با آنها بزرگ شدم و آنها را خیلی خوب میشناسم اما متأسفانه نمیتوانم چیز زیادی دربارۀ روشهای تربیتی مادرشان به شما بگویم. چون چیز زیادی دربارهاش نمیدانم.
-رفتار بچهها چطور بود؟
-خب آنها خیلی سرزنده بودند.
او طوری صحبت میکرد که انگار داشت بخشی از دوران کودکیاش را دوباره زندگی میکرد. تقریباً داشت با خودش حرف میزد.