عبید زاکانی | زندگینامه، آثار

مولانا نظام الدین عبیدالله زاکانی یکی از ستارگان فروزان آسمان شعر و ادب ایران و از بزرگترین لطیفه پردازان و نقادان چیره دست بوده است. شرح احوال و تاریخ دقیق ولادت و وفات این فرزانه لطیفه سرای در پرده ابهام نهفته است و فقط از برخی قرائن و امارات به قسمتی از آن راه توان یافت.

اطلاعات ما در این باب تقریبا منحصر است به معلوماتی که حمدالله مستوفی مولف تاریخ (730 هجری) همشهری و معاصر عبید؛ به گفته حمدالله مستوفی عبید از خاندان زاکانیان است، و زاکانیان تیره ای هستند از عرب بنی خفاجه که به قزوین مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شده بودند.

عبید زاکانی در انواع شعر از قصيده، غزل، رباعی، مثنوی، قطعه، تركيب بند و ترجیح بند و تضمین طبع آزمائی کرده و الحق در همه فن داد شعر و شاعری داده است .

قصائدش فصیح و بی تکلف و غزلیاتش دلکش و لطیف و رباعیاتش نغز و پر معنی و مثنویش ساده و روان و تضميناتش بكر و استادانه است. بعبارت دیگر ذوق و فن را بهم آمیخته و قریحه سرشار خدا داد و دانش مکتسب موفور را در اشعار نغز و آبدار خود جلوه جاوید بخشیده است.

اما عمده هنر عبید زاکانی در لطیفه سرایی و نکته پردازی و هزل و طيبت و مزاح وطنز و انتقاد از ابناء زمان و اخلاق ناپسند ایشان است. در این مورد است که شخصیت ممتاز و منحصر عبید بچشم می خورد. عبید بی گمان بزرگترین لطیفه پرداز چیره دست میدان ادبیات فارسی است و شاید در جهان نیز تالی و نظیر او اندك باشد ضمیر روشن و هوش تيز وحضور ذهن وطبع و قاد و سرعت انتقال وقوت ضبط و تسلط بر اخبار و روايات وقصص و اطلاع وافی بر زبان عرب و ذوق وآفر و شیرینی بیان و ملاحت گفتار و قدرت درك و شدت تأثر و احساس، یکجا در وجود این سخن پرداز ملیح و گشاده زبان آمده و اثر انتقادی جاوید «لطايف عبید » را بوجود خاور زمین جمع آورده است.

اگر تنها امتیاز آثار عبید همین خنداندن مردم بود بزرگی و ارج آفریننده خود را بس بود ولی باید در نظر داشت که لطایف عبید تنها هزل و مزاح نیست بلکه در عین حال تازیانه ایست که بر پیکر دغلکاریها وتباهيها ونامردمیها فرود می آید و رسوم وعادات زشت و ناپسند معمول زمان را بسختی می کوبد.

شوخیهای عبید عبث و بیهوده نیست او لطیفه گوئی را هدف خود قرار نداده بود بلکه هزل و مزاح و بذله سرائی را بعنوان وسیله انتقاد و اصلاح و تربیت و دادستاندن برگزیده بود چنانکه خود گفته است:

رو مسخرگی پیشه کن و مطر بی آموز تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی

در لفافه لطیفه های شیرین عبيد کنایات نیشدار و انتقادات تلخی نهفته است که خردمندان و بیدار دلان آن را در می یابند و درک می کنند که فریاد صاحبدلانی چون عبید از چه بر می خاسته و چه دردهای بیدرمانی دل خسته و روح محنت کشیده ایشان را بیازرده است .

بارى لطايف عبيد هزل صرف نیست بلکه زمینه آن برجد نهاده شده و بتعريض و کنایه اشارات بلیغ و انتقادات مفید را شامل است.

وفات عبید زاکانی

وفات عبید زاکانی را تقی الدین کاشی در تذکره خود 772 دانسته و صادق اصفهانی در کتاب «شاهد صادق» آنرا در سال 771 دانسته است.

امر مسلم اینکه عبید تا اواخر سال 768 هنوز حیات داشته و در این تاریخ سه چهار سال قبل از سنواتی است که تذکره نویسان برای سال وفات او بدست داده اند.

آثار زاکانی

۱ – کلیات اشعار جدی او – از قصیده غزل و ترجیع و ترکیب و مثنوی و مقطعات و رباعیات که از آنها آنچه بدست بوده در این مجموعه بطبع رسیده است .

۲ – مثنوی عشاقنامه – که عبید آنرا در سال ۷۵۱ بنام شاه شیخ – ابو اسحاق منظوم ساخته .

۳- کتاب نوادر الامثال «به عربی» – که کتابی است جدی در امثال و حكم واشعار و اقوال حكما.

«این کتاب ظاهراً تا کنون بطبع نرسید، ولی نسخه آن غالباً در جزء نسخ -علی کلیات عبید دیده می شود.»

۴ – کتاب اخلاق الاشراف – که رساله بسیار دلکش و شیرینی است در انتقاد اخلاق بزرگان و اشراف عهد عبید در این کتاب با عباراتی جزیل و انشائی روان و بلیغ که عین همان سبك شيرين و منین سعدی است يك عده از فضایل اخلاقی از قبیل حکمت و عفت و شجاعت و عدالت و سخاوت و حلم و وفا را مورد بحث قرار داده و ابتدا تعریف این کلمات را مطابق رأی علماء اخلاق بیان کرده و سیره قدما را در باب هر يك تقرير نموده سپس بذکر رای کسانی که ایشان را از سرشوخی «بزرگان» و « زیرکان» عهد خود نامیده در مورد هر يك از آن فضایل پرداخته و مذهب جدید اینان را در اخلاقیات مذهب مختار خوانده و راه و رسم قد ما را که در زمان عبید مهجور و مورد بی اعتنائی بوده مذهب منسوخ نامیده است، هنر نمایی و وجهه نظر انتقادی عبیدرا در این رساله و سایر مطایبات او در فصلی دیگر بتفصیل بیان خواهیم کرد. تاريخ تأليف رسالة اخلاق الاشراف سال٧٤٠ هجری است.

5 – ریش نامه – که رساله کوچکی است در مذهب ریش و جور و جفائی که خوبرویان زمان از این عارضه دلخراش و آفت جانگاه می بینند.

٦ – صد پند- صدپند شیرین حکمیانه طیبت آمیز که عبید آنرا در سال ۷۵۰ انشاء کرده .

7 – رساله تعریفات – که چون مشتمل برده فصل است آنرا ده فصل نیز می خوانند و آن تعریف يك عده از مصطلحات مربوط بزندگانی دنیائی و اداری و علمی و اصطلاحات اصحاب دفتر و دیوان و ارباب پیشه و هنر و عیش و نوش و غیرهاست بزبان طیبت و هزل.

8 – اشعار هزلیه و تضمینات.

9 – رساله دلگشا – شامل عده كثيرى حكايات بسیار شیرین خوشمزه که قسمت اول آن بزبان عربی و جزء اخیر واعظم آن بفارسی است و این رساله که مبسوط ترین رسائل عبید است شامل يك عده حکایات تاریخی ملیحی است از دوره ای که عبید در آن میانه میزیسته و مطالعه آنها علاوه بر آنکه خواننده را بخوبی بروحیات و اخلاقیات آن دوره آشنا می کند طرز نظر يك مشت رند عالم سوز را که عبید سر حلقه ایشان بوده نسبت بأن اوضاع بوضعی روشن می نمایاند .


۱۰۔ مکتوبات قلندران – شامل دو مکتوب از نوع مکاتیبی که قلندران زمان بیکدیگر می نوشتند و واضح است که عبید در نوشتن آنها آن طایفه را مسخره کرده و نظری جز انتقاد سبك انشاء و اصطلاحات ایشان نداشته است .

۱۱ – فال نامه بروج – رساله مختصری است در گرفتن قال و تعیین طالع از روی بروج بنثر ولی در آخر هر قالی يك رباعی نیز آمده، این رساله نیز در انتقاد کتب فالنامه و احکام و طوالع و استهزاء مؤلفين و معتقدین بآن است و در غالب نسخ قدیمه فالهای هر برج آن بصورت آن همراه است. این رساله تا کنون بطبع نرسیده.

۱۳ – فال نامه وحوش و طیور – در بیان اینکه هريك از طیور و وحوش اگر آنرا بفال گیرند علامت چیست، این رساله شامل ٦٠ وباعي است هر رباعی نماینده تعبیر فال هر يك از طیور و وحوشی که عبید آنها را در این فالنامه عنوان کرده. این فالنامه نیز مانند فالنامه بروج در نسخ قدیمه مصور است و تا بحال هم چاپ نشده.

14- قصیده موش و گربه – که قصیده بزرگیست بوزن بحر خفيف در شرح تزویر و ریاکاری گربه ای از گربه های کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشان و فریب خوردن موشان و بروز جنگ بین این دو جنس وغلبه لشكر موشان بر سپاه گرگان و بدار آویخته شدن گربه ریاکار. این قصه بسيار شیرین که در سراسر ممالک فارسی زبان شهرتی تمام یافته و عده ای از ابیات آن حکم مثل سائر را پیدا کرده مسلماً اشاره بيك واقعة تاريخی است مانند سایر نوشته های عبید بعنوان انتقاد از اوضاع زمان و پاره ای از آداب و مراسم معموله عهد نگاشته شده لیکن درست معلوم نشد که نظر عبید در نظم آن داستان بچه واقعه ای بوده است.

👉امتیاز بده.