کتاب معلم یک دقیقه ای اثر دکتر اسپنسر جانسون
نویسنده برجستۀ حوزۀ موفقیت اسپنسر جانسون در کتاب معلم یک دقیقهای، با ارائه روشهای جدید به شما کمک میکند تا خودآموزی را به دیگران بیاموزید و مهارتهایتان در امر یادگیری و آموزش را تقویت کنید و از این طریق در زندگی حرفهای خود به موفقیت دست یابید.
کتاب معلم یک دقیقهای (The One Minute Teacher) لبریز از راهکارهای کوچک و بزرگ برای معلمان تازهکار و باتجربه است تا تأثیرگذاری بیشتری بر روی دانشآموزان داشته باشند. در کتاب صوتی پیش رو به معلمان یاد داده میشود که چطور با حداقل فشار کاری به تماشای پیشرفت و ترقی شاگردانشان بنشینند. در حقیقت به شما میگوید که چطور به جای دادن یک ماهی به فردی گرسنه، به او ماهیگیری را آموزش بدهید.
اسپنسر جانسون در قالب یک داستان جذاب، بیان میکند که آموزگاران چطور با تمام سختیهایی که در سیستمهای آموزشی کنونی با آنها مواجه هستند، میتوانند نقش و اثرگذاری بزرگی بر روی زندگی و آموزش دانشآموزان داشته باشند. او در اثر خود نشان میدهد که برای تقویت و بالا بردن اعتمادبهنفس در این عرصه باید از هدفگذاری، بازیابی و تمجید بهره برد. جانسون شکلی جدید از فرایند یادگیری را میآفریند که میتواند برای همۀ افراد تا پایان عمر مفید و مؤثر باشد.
بخشی از کتاب معلم یک دقیقهای:
معلم هر درسی میداد و هر چی میگفت، خودش آن را تمرین میکرد. او برای آموزش خودش هم از هدفگذاری، تمجید و بازیابی یک دقیقهای استفاده میکرد. او صبح شنبه زود از خواب بیدار شد و با همسرش صبحانه خورد و در این صبح روز تعطیل، تصمیم گرفت با همسرش به پیادهروی نرود. در عوض میخواست در خانه بماند، استراحت کند و روزنامه بخواند.
معلم همیشه کاغذ و مدادی در دسترس داشت تا اگر چیزی برای آموزش و یادگیری به نظرش رسید، یادداشت کند. معمولاً در چنین فرصتهایی از خودش میپرسید هفتۀ بعد باید چه چیزی یاد بگیرد و چه فعالیتهایی انجام دهد؟ آن روز هم همان طور که این سوال را از خودش میکرد، یک فنجان قهوه ریخت و به مطالعه مشغول شد. کمی بعد تصمیم گرفت که در هفتۀ آینده چه کار و فعالیتی انجام بدهد و مطالبی را که به ذهنش میرسید، یادداشت کرد.
معلم به محض اینکه این کار را کرد، یک دقیقه لبخند زد و از خودش در خلوت ذهنش تعریف کرد و گفت: «حالا کارها را آسانتر و به راحتی انجام میدهم. خیلی ساده یاد گرفتم که از خودم بپرسم چه چیزی را میخواهم یاد بگیرم، بعد استراحت میکنم. از زمان خودم لذت میبرم تا جواب خودبهخود به من رو کند. این حقیقت را دوست دارم که دیگر لازم نیست برای حل مشکلات نیروی زیادی صرف کنم. حالا اجازه میدهم که جواب خودش به سمت من بیاید. من از این روش خلق اهداف خودم لذت میبرم و احساس میکنم بیشتر از قبل اختیار زندگیام را در دست دارم. من نسبت به خودم احساس خوبی دارم.»
معلم یک دقیقهای یاد چیزی افتاد که دربارۀ آلبرت اینیشتن یکی از بهترین دانشمندان دنیا در محاسبۀ مسائل پیچیده خوانده بود. حتی اینیشتن هم معتقد بود که جوابهای حساس هرگز از طریق راههای پیچیده و مشکل به دست نمیآیند. اینیشتن میگفت گاهی در حالی که دارید یک سیب میخورید جوابها را پیدا میکنید. معلم لبخند زد چون او هم موقع خواندن روزنامه بود که فهمید باید هفتۀ بعد چه کارهایی انجام بدهد.